04 06 2025 6017958 شناسه:
image
استاد مرتضی جوادی آملی:

فاصله از جمهوریتِ امام؛ زنگ خطر برای نظام اسلامی/ ضرورت بازگشت به گفتمان اصیل امام با تکیه بر دلسوختگان انقلاب

استاد مرتضی جوادی آملی: امام بارها و بارها فرمودند که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؛ نه به سمت جریان های غربی بروید تا حکومت دموکراتیک اسلامی شود و نه به سمت جریان های افراطی دینی بروید که حکومت اسلامی شود.  

استاد مرتضی جوادی آملی: امام بارها و بارها فرمودند که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؛ نه به سمت جریان های غربی بروید تا حکومت دموکراتیک اسلامی شود و نه به سمت جریان های افراطی دینی بروید که حکومت اسلامی شود.
 

متن گفت‌وگوی انصاف نیوز با حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی را می‌توانید در ادامه بخوانید:
 


هنگامی که از گفتمان امام در حوزه‌ی سیاسی صحبت می‌کنیم در حال صحبت از گفتمانی با چه مختصاتی هستیم؟ آیا اساسا مرحوم امام واجد یک گفتمان مشخص و متمایز است یا به نوعی ادامه‌دهنده‌ی مسیر تفکر پیشینیان بوده‌اند؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در ابتدا سالگرد ارتحال امام (رضوان الله تعالی علیه) را به همه‌ی جامعه اسلامی و جامعه‌ی ایران تسلیت عرض می‌کنم.

گفتمان‌هایی که در حوزه‌های مختلفی از امام به جای مانده قابل بحث و گفت‌وگو است. سرآمد این گفتمان‌ها هم گفتمان سیاسی است. پرسش‌هایی جدی هم درباره‌ی گفتمان امام و رویکردهای جدیدی که ایجاد کرده است وجود دارد.

نخستین پرسش همین است که آیا امام برای مسائل سیاسی کشور و بلکه جامعه‌ی اسلامی گفتمانی مستقل داشت یا اندیشه‌های پیشین را بازخوانی و آنها را با نگرش جدید تقریر می‌کرد.

در گفتمان امام به هر شکلی نمی‌توان سلطه‌ی سیاسی داشت

امام باورهایی را در وجود خود داشت و آن را می‌پروراند که آن باورها به نوعی در گذشته وجود داشت اما نه به این جامعیت و نه به این کمال. باور اول امام این بود که دین ذاتا یک حوزه‌ی سیاست دارد و قرآن و منابع روایی جامعه‌ی اسلامی را به داشتن قدرت سیاسی فرامی‌خواند.

اینگونه نیست که جامعه به حال خود رها شده باشد و هر کسی به هر نوعی که بخواهد بتواند سلطه‌ی سیاسی داشته باشد. امام باور داشت که در عصر غیبت هم احکام دینی و فرامین الهی اجرا شود و هم جامعه بر اساس آموزه‌های وحیانی حیات فردی، سیاسی، اجتماعی و حکومتی خود را داشته باشد.

این موضوع باور اصیل امام بود که شاید در این سطح در پیشینه‌ی فقه و تاریخ ما وجود نداشت.

باور دیگری که امام داشت این بود که اگر دین بخواهد در جامعه اجرا شود حتما باید از جایگاه یک دین‌شناس آشنای با همه‌ی جهات دین که از او با عنوان «فقیه جامع‌الشرایط» یاد می‌کنند انجام شود. باید چنین فردی در صحنه باشد و زمام امر دین را او بر عهده بگیرد.

فقیهی که در مقام علم تمام حیثیت‌های علمی‌اش را فقاهت پر کرده و در مقام عمل به عدالت‌خواهی و دادگستری و نظایر آن توجه دارد و تلاش و کوشش او بر این است که جامعه را به مقاصد عالیه‌ی اسلام برساند؛ از نظر آموزش، اخلاق و تربیت و اعتبار اجتماعی انسانی الهی.

باور سومی که امام داشت این بود که جامعه‌ی اسلامی ذاتا و فطرتا با دین مانوس است و دین می‌تواند باورهای اصیل و فطری افراد را به جوشش و خروش در آورد و آنها را شکوفا کند این هم امری است که کمتر در سابقه و ذائقه‌ی جامعه‌ی علمی و حتی جامعه‌ی فقهی ما ظهور و بروز داشت.

جهت دیگر گفتمان امام شناخت و باوری بود که نسبت به ملت ایران داشت. مبنی بر اینکه جامعه‌ی ایرانی ذاتا به اسلام اصیل و ناب که به تعبیر خودشان متمایز و متفاوت از اسلام آمریکایی است علاقه‌مند هستند. امام به ارتباط عقلی، فطری و قلبی میان جامعه‌ی ایرانی و آموزه‌های وحیانی که از منابع اسلامی و خصوصا تشیع آمده به عنوان رکن دیگری از مجموعه‌ی ارکانی که می‌تواند یک حکومت را بسازد باور داشت.

گفتمان امام نسبت به دیگر گفتمان‌ها کاملا متمایز است

مجموعه‌ی این باورها و مانند آن گفتمان جدیدی را برای امام ایجاد کرد که آن را نسبت به آنچه در پیشینه‌ی جامعه‌ی انسانی و اسلامی بوده است کاملا متمایز می‌کند.

در عصر امام (رحمه الله علیه) گفتمان غالب سیاسی گفتمان دموکراسی بود. گرچه کشورهای سلطنتی هم به خصوص در خاورمیانه حضور داشتند اما جهان غرب و شرق به جمهوریت و رای مردم و مردم‌سالاری می‌اندیشید.

در این فضا گفتمان سیاسی امام یک گفتمان متمایز و ممتازی بود که درباره‌ی وضعیت موجود و سابقه و سنت تاریخی اسلام وجود داشت. گرچه شواهد و رویدادهایی در پیشینه‌ی تاریخ و سنت اسلامی مثل جریان تنباکو و امثال آن وجود داشت اما هرگز این در حد ایجاد یک حکومت و نظام حکمرانی اسلامی به معنای اینکه یک «فقیه جامع الشرایط» بخواهد زمام امر حکومت را بر عهده بگیرد نبوده است.

هنگامی که نظام سیاسی شکل خود را پیدا کرد مسیر مقداری تغییر کرد

با توجه به این توضیحات می‌توان به گفتمان سیاسی امام به عنوان گفتمانی متمایز و با مولفه‌های بسیار متفاوتی نگریست. گرچه هنگامی که نظام سیاسی شکل خود را پیدا کرد مسیر مقداری تغییر کرد اما آنچه در باور اولیه‌ی امام بود و بر اساس آن انقلاب شکل گرفت این مواردی بود که به آن اشاره شد.

باورهایی اصیل که سیاست‌ها و نگرش‌هایی راهبردی از جمله وحدت جامعه‌ی اسلامی که مورد تاکید امام قرار داشت. امام باور داشت که اگر جامعه از تفرق و پراکندگی بیرون بیاید و نگرش‌های تفریقی و تشتتی که دشمنان و دوستان جاهل یا مغرض بین مراکز علمی، فکری و فرهنگی و نظایر آن و بین اقوام و ادیان و مذاهب ایجاد می‌کنند مورد نهی امام بود و باور او به وحدت و انسجام همه‌ی این گروه‌ها، فرقه‌ها و نحله‌ها بود.

گفتمانی شکل گرفته که به برخی باورهای امام توجه ندارد

انصاف نیوز – در نقطه‌ی مقابل گفتمان امام گفتمان‌ها و دیدگاه‌های دیگری هم مطرح شده و می‌شود. از نگاه شما میان این دو گفتمان یا دیدگاه چه تفاوت‌ها و احتمالا شباهت‌هایی می‌توان یافت؟

گرچه گفتمان امام گفتمانی اصیل است اما طبیعتا هر گفتمانی که ایجاد می‌شود حیثیت‌های افراطی و تفریطی پیدا می‌کند. ممکن است تغییراتی از نظر فکری پیدا کند و یا مواضع جدیدی به آن اضافه و یا از آن کم شود. گفتمانی در دوره‌ی اخیر ذیل گفتمان امام شکل گرفته است که به برخی از باورهای امام اهتمام لازم را ندارد.

این گفتمان باور دارد که در عصر غیبت هم گفتمان سیاسی باید دینی باشد و از جایگاه دین بر جامعه حاکم و غالب باشد و نقشی برای افراد جامعه جز یک نقش تبعی و ضمنی قائل نیست.

چنین گفتمانی از باور امام و رکن اصلی که او باور داشت دور است. امام باور داشت جامعه‌ای که دین را پذیرفته می‌تواند بر اساس این انس و باور فکری و روحی به صحنه بیاید و به آموزه‌های آن عمل کند. هم اینکه بدون پذیرش وضعیتی که مردم به معنای واقعی و فطری به آن باور داشته باشند نمی‌شود جریان حکومت را دنبال کرد.

گفتمان مقابل امام به «حکومت اسلامی» باور دارد

گفتمان دیگر می‌گوید آنچه لازم است حکومت اسلامی است و به الزام هم که شده باید آموزه‌های وحیانی اجرا و محقق شود. این نظر و نظریه (که البته گفتمان هم نیست) که عده‌ای همراه هم دارد در اندیشه‌های امام اصلا جایگاهی نداشته است.

شاید بخش‌هایی از قدرت سیاسی در حال حاضر متمایل به این نظر باشد و به آن حیثیت جمهوریت و اعتنا به جامعه توجه نکند. جامعه پذیرای دینی است که برای فطرت آن پذیرفته شده باشد و چنین دینی می‌تواند بر جامعه حکومت کند.

این اعتقاد و اصل اگر کمرنگ شود هرگز آن گفتمان امام محقق نخواهد شد. امروزه می‌توان این دو گفتمان و نظر را جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی نامید.

امام بر جمهوریت اصرار داشت

امام بارها و بارها فرمودند که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؛ نه به سمت جریان های غربی بروید تا حکومت دموکراتیک اسلامی شود و نه به سمت جریان های افراطی دینی بروید که حکومت اسلامی شود.

اصرار امام بر بحث جمهوریت و اینکه جمهوریت رکنی از ارکان نظام اسلامی است و نه یک امر تبعی و ضمنی اقتضا می‌کند که هر نوع گفتمانی به غیر از آنچه در گفتمان امام بود را گفتمان صحیح ندانیم.

گرچه بخشی از قدرت سیاسی به سمت حکومت اسلامی پیش می‌رود و جمهوریت بهای خود را از دست داده است اما باید پذیرفت آنچه امام بر آن اصرار دارند در مقابل این وضعیت بود.

از اندیشه‌های امام فاصله گرفتیم و این آسیب سنگینی است که به نظام خورده است. توجه به رای مردم و انتخابات به عنوان یکی از مولفه های اصلی گفتمان امام ضعیف شده است و این را در دوره‌های اخیر انتخابات شاهدیم که حضور جمهور کمرنگ شده و ممکن است آن را به معنای واقعی کلمه از دست بدهیم.   

میان گفتمان امام و گفتمان دیگر تمایز واقعی وجود دارد

انصاف نیوز – برخی منتقدان بر این عقیده‌اند که گفتمان امام و گفتمان دیگر لزوما در برابر هم نیستند بلکه مکمل هستند. به بیان دیگر حاملان گفتمان دیگر همان نظرات امام را صرفا صریح‌تر بیان می‌کنند. آیا به واقع در این مقایسه ما با دو گفتمان سروکار داریم؟

میان این دو گفتمان تمایز جدی و واقعی وجود دارد و هرگز یکی مکمل دیگری نیست. علاوه بر موارد گفته شده مباحث دیگری هم در رابطه با گفتمان مورد نظر امام وجود دارد از جمله وحدت جامعه و همه‌ی جریان های فکری.

اینکه همه باید در این مسیر همراهی کنند و گرنه نمی‌توانیم حکومت مقتدر و همراه با جلال و شکوه داشته باشیم. این نگاه هم بسیار ضعیف شده و از دست دادن شخصیت‌ها و افراد و جریان‌های فکری که می‌توانست به نوعی در این وحدت نقش داشته باشند را شاهد هستیم.

پیاده کردن افراد از قطار انقلاب آسیب زدن به گفتمان امام است

به عبارت دیگر امام در گفتمان خود اختلاف را پذیرفته بود گرچه مخالفت را نمی‌پذیرفت. آیت الله جوادی آملی درباره مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بیانی داشتند مبنی بر اینکه گرچه ایشان در برخی از مواضع و موارد اختلاف نظر داشتند اما هرگز اختلاف را به مخالفت تبدیل نکردند. میان اختلاف و مخالفت تفاوت هست.

اگر بخواهیم افراد و جریان‌ها را یکی پس از دیگری از قطار انقلاب پیاده کنیم چنین رفتاری آسیب زدن به یکی از مولفه های اصلی گفتمان امام و شکست وحدت جامعه است. این رفتارها باعث تضعیف گفتمان امام می‌شود. در این مورد کاملا احساس می‌شود که به آنچه مورد توجه امام بوده و بارها بر آن تاکید داشتند بهای لازم داده نمی‌شود.

اگر امام را به عنوان یک شخصیت بزرگوار می‌شناسیم بزرگواری در عرصه‌ی سیاسی یعنی داشتن شرح صدر و وسعت نظر. اقتضای بزرگواری پذیرش الزامات تحقق وحدت جمعی است به شکلی که همه‌ی افکار ولو اختلافی در آن وجود داشته باشد. منزوی و طرد کردن و کنار گذاشتن عده‌ای از کاروان انقلاب هرگز در گفتمان امام نمی‌گنجد.

نهیب امام به شورای نگهبان را فراموش نکردیم

انصاف نیوز – در روزگار اکنون که حدود ۴ دهه از وفات امام می‌گذرد. گفتمان غالب در سیاست ایران کدام گفتمان است. آیا می‌توان این دیدگاه مطرح‌شده از سوی برخی را پذیرفت که پس از امام رفته رفته از گفتمان امام فاصله گرفتیم و به گفتمان‌های دیگر میدان داده شده؟ این تغییر احتمالی گفتمانی چه آثاری در پی داشته است؟

اصولا قدرت‌های سیاسی در جوامع مختلف خودرای هستند و خود را اصل می‌دانند. بر این اساس طبیعی است گرایش‌هایی که پیدا می‌شود گرایش‌هایی است که دیگران را منفی و مردود می دانند و با برچسب و اتهاماتی آنها را دور از اسلام و انقلاب و مردم و جامعه می‌دانند. این برچسب‌ها زده شده تا افراد و جریان‌هایی دور نگاه داشته شوند.

تجربه‌های مختلفی را در دوران امام شاهد بودیم. برای مثال امام تکثر جریان‌ها را در بدنه‌ی نظام اجتماعی و حتی روحانیت پذیرفته بود و هم جریان مجمع روحانیون و هم جامعه روحانیت را راهبری می‌کرد و و به هر دو و گاهی به یکی تذکراتی می‌داد.

ما فراموش نکرده ایم آن حرفهای شدید و تند و نهیب‌هایی که امام به برخی نهادهای روحانی و فقاهتی مثل شورای نگهبان و به شخصیت‌های درجه یک آن شورا مثل آیت الله خزعلی داشتند و آنها را با چه نهیبی از انجام کارهایی برحذر می‌داشتند.

به گفتمان امام برگردیم

اکنون هم باور داریم که برای تحقق گفتمان امام یک بار دیگر باید به صحنه آمد و بحث و بررسی کرد و نشان داد که چقدر این گفتمان با واقعیت های امروز جامعه‌ی ما منطبق است و واقعیت‌های جامعه چقدر با منظرهای گفتمان امام انطباق دارد.

جا دارد که با استفاده از افراد خبیر، دلسوخته و صادقی که اکنون در انزوا هستند و فاصله گرفته‌اند در این ایام که متعلق به امام است عمیقا خود را با اندیشه‌های اصیل امام گره بزنیم و برگردیم به گفتمانی که حدود ۴۵ سال قبل برای جامعه ما دلنشین بوده و باعث شد این جامعه جمهوری اسلامی را با همه‌ی وجود بپذیرد.

فاصله‌هایی را اکنون شاهدیم در ارتباط با مشارکت در انتخابات و عملکرد شورای نگهبان و نظایر آن و دلسردی‌هایی که برای افراد دلسوخته و توانمند در این سال‌ها ایجاد شده و باعث منزوی شدن‌ آنها بوده باعث می‌شود که گفتمان امام ضعیف شود و ضعیف شدن گفتمان امام ضعیف شدن نظام و انقلاب را به همراه خواهد داشت و بر اثر این ضعف آنچه نباید رخ دهد شاید واقع بشود.

اینها هشداری است نسبت به اینکه خود را به گفتمان امام نزدیک کرده و زوایای مختلف دید امام را حاکم کنیم. هر چه از این گفتمان فاصله بگیریم ولو به ظاهر احکام اسلام را پیاده کنیم هرگز اجرای احکام اتفاق نخواهد افتاد. برای مثال حجاب یکی از جهاتی است که آنگونه که شایسته است نه رعایت می‌شود نه حکومت توانسته درباره‌ی آن موفق باشد.

امیدورایم همه آنچه به عنوان ارکان اصلی گفتمان امام است را بازخوانی و در اذهان جامعه زنده کنیم. قطعا اگر برای نمونه پیام ۸ ماده‌ای و مانند آن و نهیب‌های ایشان به قوای مجریه، مقننه و قضاییه و دیگر نهادها زنده شود دوباره مردم به گفتمان امام برمی‌گردند و انقلاب هم همانطور که رخ داد (حدوثاً) به همان شکل هم بقائاً خواهد بود ان‌شاءالله.

منبع: انصاف نیوز