اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
﴿وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ (۲۲) جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِن كُلِّ بَابٍ (۲۳) سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ (۲٤)﴾
بعد از اينكه فرمود آن دلهايي كه حق را ميپذيرد با پذيرش حق لبيب و سنگين ميشود و داراي لب است سيرة عملي اولوالالباب را در هشت يا نه صفت خلاصه فرمود از خشيت و خوف روز حساب و صلة رحم و آنچه كه خداي سبحان به او امر كرده است و مسئلة صبر و اقامة نماز و انفاق و دفع بدي به نيكي آنگاه ميفرمايد اولوالالبابي كه داراي اين اوصاف ثمانيه هستند ﴿اولئك لهم عقبي الدار﴾ پايان دار مال آنهاست يعني اين دار دنيا اينچنين نيست بينتيجه باشد و منقطع كه به جايي نرسد اين دار دنيا يك پاياني دارد كه پايان دنيا پايان اين دار به كام متّقين است اگر گفته ميشود ﴿و العاقبة لاهل التقوي و اليقين﴾[1] يا ﴿و العاقبة للمتقين﴾[2] براي اين است كه در قرآن كريم پايان اين دار را به كام اهل معنا ميداند اينطور نيست كه دنيا تمام بشود و از بين برود و عالمي بعد از دنيا نباشد اين يك, اين طور نيست كه دنيا و آخرت دو عالم گسيخته و جدا و منقطع از هم باشند اين دو, بلكه يك سير ممتد است كه اوّلش دنياست آخر و عاقبتش آخرت است كه آخرت پايان همين دنياست دنيا كه تمام ميشود آخرت شروع ميشود از برزخ به بعد اينطور نيست كه دنيا تمام بشود و از بين برود و نابود بشود و اينطور هم نيست كه دنيايي باشد و آخرتي باشد و گسيخته از هم, بلكه يك سير ممتد است اين غافله در حركت است مادامي كه در اين مقطع است ميگويند در داردنيا و حركت وقتي هم كه به دار القرار رسيد ميگويند به مقصد رسيده است پايان اين دنيا را ميگويند ﴿عقبيٰ﴾ عقباي اين دار يعني آخرت عقباي داردنياست پايان اين حركت بسود اهل تقوي است و فرشتگان هم كه به اينها ميگويند تمام درجات در أثر صبري است كه كردي يعني تلخي دنيا شيريني آخرت را در بر داشت آن رنج و مشكلات دنيا به صورت شيريني آخرت درآمده پس دار يعني دنيا ﴿عقبي﴾ يعني عاقبت و پايان همين دنيا چون آخرت پايان دنياست برزخ و قيامت پايان دنيا خواهد بود ﴿اولئك لهم عقبي الدار﴾ يعني عاقبت دنيا كه آخرت است به سود متقين و اولوالالباب است
سؤال ...
جواب: نه براي اينكه آن تازه اول صبر شروع ميشود اگر كسي به مقام امامت مستضعفان رسيد ﴿الذين ان مكناهم في الارض﴾[3] تازه ﴿اقاموا الصلاة و آتوا الزكاة﴾[4] و امثال ذلك شروع ميشود تازه صبر بر طاعت و «صبر عن المعصية» و «صبر عند المصيبة»[5] ظهور ميكند.
سؤال ...
جواب: نه نعمت سنگيني خدا وعده نعمت فراوان نداد منت آن نعمت سنگين است بله وارث زمين ميشود كه بايد بار زمين را بدوش بكشد اينطور نيست كه وارث زمين بشود بعد از اينكه ائمة مستضعفين شدند به رفاه بپردازند تازه اول مشكلاتشان است آن كه حضرت امير(سلام الله عليه) فرمود خداي سبحان بر ائمة مستضعفين و ائمة مسلمين لازم كرده است كه با طبقة محروم يكجا زندگي و يك نواخت زندگي كنند تازه از آنجا شروع ميشود. دنيا براي كسي عالم رفاه نيست ﴿لقد خلقنا الانسان في كبد﴾[6] پايان دنيا كه آخرت است رفاه مؤمنين از آنجا شروع ميشود كه ﴿والعاقبة لاهل التقوي و اليقين﴾[7] ﴿لهم عقبي الدار﴾ آنگاه اين ﴿عقبي الدار﴾ را بيان ميفرمايد حالا يا به صورت بدل يا به صورت عطف بيان بيان ميفرمايد:
سؤال ...
جواب: بله, نه ﴿نبدلن حياتهم الدنيا بحيات طيبه﴾[8] فرمود ما به آنها حيات طيبه ميدهيم نه دنيا را طيّب ميكنيم نفرمود ما حيات دنيايي اينها را طيب ميكنيم در سورة نحل فرمود ﴿من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مومن فلنحيينه حياةً طيبةً و لنجزينّهم﴾[9] كذا و كذا, ما به اينها حيات طيب ميدهيم حيات طيب در دنيا نيست براي اينكه «دار بالبلاء محفوفةٌ»[10] داري كه حدود اربعة او بلا و رنج است اين ديگر، دار دار طيب نيست آن داري كه ﴿لا يمسهم فيها نصب﴾[11] لا يمسهم فيها لغوب آن دار دار طيب است داري است كه اصلاً گناه در آنجا راه ندارد ﴿لا يسمعون فيها لغوا و لا تأثيما﴾[12] داري است كه اصلاً گناه را در آن دار راه نيست
سؤال ...
جواب: اما در همين قرآن كريم هست بين يهوديها و بين مسيحيها تا روز قيامت اختلاف و زد و خورد و درگيري است در سورة مباركة مائده راجع به يهوديها و راجع به مسيحيها با دو تعبير مختلف يك جا فرمود ﴿و القينا بينهم العداوة و البغضاء الي يوم القيامه﴾[13] جاي ديگر هم فرمود ﴿و القينا بينهم العداوة و البغضاء الي يوم القيامة﴾[14] هر دو در سورة مباركة مائده است و هر دو دربارة اهل كتاب است معلوم ميشود در زمان ظهور حضرت حجت(سلام الله عليه) اينها هستند تحت حكومت اسلامي جزيه ميدهند و اينها هستند با هم بدند اينطور نيست كه با ظهور حضرت اين ملل مختلف و اقليتهاي ديني همه اسلام بياورند اين ﴿ليظهره علي الدين كله﴾[15] ميشود نه اينكه همة اديان از بين برود يك دين بماند همة حكومتها از بين ميرود يك حكومت ميماند و در چهرة پرچم حضرت هم نوشته است «البيعة لله»[16] و آنها هستند تحت حكومت اسلامي و با هم هم بدند و اين انحراف از قرآن كريم باعث شد خدا فرمود تا اينها زندهاند و يهودياند و مسيحياند و مسلمان نشدهاند من بين اينها اختلاف را القا كردم تا روز قيامت مگر اينكه برگردند و مسلمان بشوند اين يك تهديدي هم هست اين آية كريمه
سؤال ...
جواب: چرا؟
سؤال ...
جواب: كينه و عداوت و دشمني يك مسئله است بخواهند تجاوز بكنند به حقوق ديگران بكنند آن يك مسئله است آن را حكومت اسلامي حل ميكند حدود الهي را هم اجرا ميكند معلوم ميشود يك ظلمي هست كه حدود الهي اجرا ميشود اينطور نيست كه آن دنيا معطل باشد كه كسي حق ندارد يك امتي را به اين صورت در بياورد والا ظلمهاي شخصي هست و حدود الهي هم اجرا ميشود اينطور نيست كه حضرت حدود را اجرا نكند و همه عادل بشوند كه زمين را حكومت عدل ميگيرد حكومت عدل مثل زمان همان چند لحظهاي كه رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) حكومت ميكرد آنجا حكومت حكومت عدل بود يعني اگر كسي ظلم ميكرد به حدالهي محدود ميشد اين نه به آن معناست كه در زمان ظهور حضرت اصلاً كسي گناه نميكند به اين معناست كه عدل در زمين جاري ميشود قسط در زمين جاري ميشود آنها هستند معصيت هم ميكنند و حدود الهي هم اجرا ميشود منتها نظام, نظام عادلانه است علي ايّ حال اين آية كريمه يك هشداري هم داد كه فرمود من بين اينها عداوت و دشمني را تا روز قيامت القا ميكنم معلوم ميشود هر جا اسلام هست مسئلة اختلاف برطرف ميشود و هر جا اختلاف هست معلوم ميشود بعضي از آن ظرايف اسلامي در ما پياده نشده والا ممكن نيست كسي با كسي هر دو مسلمان باشند و اختلاف داشته باشند ضمناً اين آيه هشداري هم داده علي اي حال در اين كريمه فرمود پايان دنيا يعني قيامت به كام اينهاست كه ﴿والعاقبة لاهل التقوي واليقين﴾ يا ﴿و العاقبة للمتقين﴾[17] اين آية بعد حالا يا عطف بيان است يا بدل اين ﴿عقبي الدار﴾ را تبيين ميكند ميفرمايد ﴿اولئك لهم عقبي الدار﴾ ﴿عقبي الدار﴾ عبارت از اين است ﴿جنات عدنٍ﴾ محلشان جنّت است جنت آن باغ سبزي كه يك فضاي سبزي است يك سقف سبزي است آن درختها آنچنان به هم نزديك شدهاند كه پوشيده است اصولاً اين زمين به درخت هر باغي را جنت نميگويند آن باغي كه زمينش پيچيده و پوشيده به درختهاي سبز باشد يك كاسه سبز نشان بدهد يك چنين باغي را ميگويند جنّت و جنّات اينگونه از باغها را و اين هم دائمي است قرارگاهشان اين است كه اين شده ﴿جنات عدن﴾ اگر يك چيزي را در يك جايي قرار بدهند موقت آن جايگاه را نميگويند معدن, معدن جاي ﴿عدن﴾ است يعني جايي كه يك شي آنجا ريشه دارد و اصالت دارد و جايگاه اصلي اوست معدن كه از ﴿عدن﴾ است يعني قرار استقرار به جايگاه چيزي ميگويند كه در آنجا متوطن است و وطن اصلي اوست وطن اصلي يك سلسله فلزات مخصوص آن جايگاه خاصي است كه به نام معادن نام دارد و اگر يك موجودي در قرارگاه اصلياش به سر ببرد ميگويند در معدن خود به سر برد بهشت موطن اصلي يك مؤمن است كه حب آن وطن من الايمان است كه انسان مؤمن اهل آن سرزمين است و وطن اصلياش آنجاست كه در آنجا ميآرمد و قرار ميگيرد آنجا معدِن بهشتيهاست بهشت معدِن نيكان عالم است لذا جاي ﴿عدن﴾ است جاي قرار است قرارگاه را ميگويند معدِن ﴿جنات عدنٍ﴾ اين خصوصيت آن سرزمين است.
(بقية درس ظبط نشده)
[1] ـ
[2] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 128.
[3] ـ سورهٴ حج، آيهٴ 41.
[4] ـ سورهٴ حج، آيهٴ 41.
[5] ـ كافي، ج 2، ص 91.
[6] ـ سورهٴ بلد، آيهٴ 4.
[7] ـ
[8] ـ
[9] ـ سورهٴ نحل، آيهٴ 97.
[10] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 226، ص 3348.
[11] ـ سورهٴ حجر، آيهٴ 48.
[12] ـ سورهٴ واقعه، آيهٴ 25.
[13] ـ سورهٴ مائده، آيهٴ 64.
[14] ـ سورهٴ مائده، آيهٴ 64.
[15] ـ سورهٴ صف، آيهٴ 9.
[16] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 290.
[17] ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 128.